گابریل گارسیا مارکز را میتوان یکی از مهمترین نویسندگان تاریخ جهان دانست که نه تنها به عنوان داستان نویس مورد ستایش قرار گرفته، بلکه به سبب نوشتههای غیرداستانی و ژورنالیستی اش نیز شهرت دارد. در میان آثار او «گزارش یک مرگ» اثری است که مارکز در آن سبکی خاص را به کار گرفته است. او روایتی پیش روی خواننده میگذارد که چیزی است بین رمان و گزارش.
فرشاد جابرزاده/ شهرآرانیوز - گابریل گارسیا مارکز را میتوان یکی از مهمترین نویسندگان تاریخ جهان دانست که نه تنها به عنوان داستان نویس مورد ستایش قرار گرفته، بلکه به سبب نوشتههای غیرداستانی و ژورنالیستی اش نیز شهرت دارد. در میان آثار او «گزارش یک مرگ» اثری است که مارکز در آن سبکی خاص را به کار گرفته است. او روایتی پیش روی خواننده میگذارد که چیزی است بین رمان و گزارش.
در این کتاب، با سانتیاگو ناصر، جوانی مرفه و دورگه، روبه رو میشویم که در پی رابطهای جنجالی، به قتل میرسد. این اتفاقات سروصدای زیادی برپا میکند و حال، سالها پس از این ماجراها، یکی از دوستانش تصمیم میگیرد پرونده او را دوباره بررسی کند و گزارشی جامع بر آن بنویسد.
مارکز به سبب تبحرش در روزنامه نگاری و مقاله نویسی، حادثه را به شیوهای بدیع و از کل به جزء روایت میکند. در فصل اول، ما کلیت جریان را متوجه میشویم و هرچه در داستان جلوتر میرویم، جزئیات بیشتری از آنچه گذشته مشاهده میکنیم. جالب آن است که تقریبا تمام روستا از وقوع قتل باخبر هستند. به همین سبب، راوی برای نوشتن گزارشش دست بازتری دارد و میتواند از زاوایای مختلف به این حادثه بپردازد و به یک روایت اکتفا نکند.
مارکز سعی داشته است در این اثر به اعتقادات سنتی و رادیکال در جهان مدرن اشاره کند و داستان گزارش یک مرگ نزدیک به همان چیزی است که نمونههای آن را بارها در ادبیات و سینمای کشور خودمان نیز تجربه کردیم. مثلا در فیلم «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری که جنایت به خاطر مسئلهای اخلاقی و ناموسی اتفاق میافتد و قرار است سرنوشت شخصیتهای اصلی و فرعی این جنایت برای مخاطب بازگو شود. در کتاب مارکز هم ما با مجرمانی رو به رو هستیم که اظهار ندامت نمیکنند و عمل خود را گناه نمیدانند و چه بسا این عمل را شایسته تقدیر میدانند، زیرا به گمانشان آبرویی که سانتیاگو ناصر از آنها برده با کشتن او بازخواهد گشت. از سویی، کسی هم عمل آنها را تقبیح نمیکند و حتی در نظر خواننده کتاب هم احتمالا ۲ برادری که قاتل اند آدمهای بدی نیستند و حتی همذات پنداری مخاطب را برمی انگیزند. مکان جرم در این اثر بسیار مهم است و شاید اگر چنین جنایتی در شهری با اندیشهها و فرهنگی مدرن اتفاق میافتاد، جریان داستان به گونهای دیگر رقم میخورد. مارکز در این کتاب جنایتی تأسف بار را واکاوی میکند که ریشه در افکار و عقاید مردم دارد. «گزارش یک مرگ» به ما نشان میدهد که مسئله ای، چون قتلهای ناموسی و حفظ آبرو و از این دست مفاهیم، مختص به جوامع ما نیست و در دیگر جاهای دنیا میتواند رخ بدهد.
این کتاب مورد توجه مترجمان و خوانندگان ایرانی هم قرار گرفته و از آن میان، میتوان به لیلی گلستان اشاره کرد که ترجمه اش را نشر مرکز در ۹۸ صفحه راهی بازار کرده است.